۶.۱۱.۸۳

اسیر


اسیر
لکه‌های به‌‌هم بافته‌ ابر آرام آرام مانده‌ی آسمان آبی را در تسخیر است. به‌ اطراف که‌ می‌نگرم جز صدای بادی که‌ هرچند مدت یک بار می‌خواهد از درز پنجره‌ها به‌ اتاق بخزد صدایی نیست
روی لبه‌ دیوار آجری ساختمان مقابل، نایلونی سیاه رنگ و چرکینی است که‌ با گرد و غبار و یا شاید گل زمین کثیف گشته‌ است. نایلون اسیر دیوار است. هر ثانیه‌، باد تنش را به‌ لرزه‌ درمی‌آورد. هر وقت که‌ صدای خفه‌ باد را از لابلای پنجره‌ها می‌شنوم، نایلون را میبینم که‌ بیشتر در تقلا و تکاپو است
نور خورشید برای چند دقیقه‌ای از لابلای ابر چرکین به‌ اتاق و به‌ نایلون روی دیوار می‌تابد. رنگ فضا کاملا" عوض می‌شود. انعکاس اجسام فلزی حضور آنها را پررنگ‌تر می‌کند. نایلون در رنگ خاکستری خاک، بیشتر محو می‌شود. اما می‌بینم که‌ تکان‌های آرام را به‌ خود می‌دهد
صدای ماشین‌ها از دور با غرشی آرام و درهم را می‌شنوم
معلوم است که‌ نایلون ساعت‌ها است که‌ آنجاست و باران و گرد و غبار دیشب را تحمل کرده‌است
لکه‌های ابری آسمان در حال ازهم بازشدن‌اند. و حال موازی، شکل آیرودینامیکی به‌ خود گرفته‌اند
پشت پنجره‌، به‌ گوشه‌ای نامعلوم از آسمان با نگاهی به‌ درون خیره‌ می‌شوم. هنوز تصاویر اجسام اطرافم خود را به‌ شبکیه‌ چشمانم تحمیل می‌کنند. در واقع به‌ هیچ نمی‌نگرم و مکان و ماده‌ جلوی چشمم کم‌رنگ‌تر می‌شوند. اما اکنون حرکت را واضح می‌توانم ببینم. حرکت ابرها را که‌ منظم به‌ سمت شرق در حرکتند. این توده‌ عظیم ابر تا آن دور دورها، تا انتهای آسمان و زمین، آرام در حرکت است
هوا نمناکتر شده‌ است. اشعه‌ی زرد و سفید آفتاب، ابر را دریده‌ و به‌ صورت غباری بر زمین آرام می‌گیرد. نایلون، با حالتی دیگر در تکاپو است اما دیگر تکان از خود او نیست. او دیگر خود را به‌ دست باد سپرده‌است
هوا نمناک‌تر شده‌است

25-12-2004 فرهاد نعمت پور

هیچ نظری موجود نیست: