
رفراندوم، تنها شروعی کوچک برای دورانی بزرگ
فرهاد نعمت پور
اگرچه جنبش اصلاحات دینی در ایران در سالهای اخیر با شکست مواجه شد، اما خارج از انصاف است که شعار رفراندم را با آن همتراز قرار بدهیم، و رفراندم را به عنوان آلترناتیوی نو ، یا به اسم جنبش و یا روند تاریخی ، همسنگ دوران نسبتا" سنگین اصلاحات بدانیم.
درک و برداشتی که این روزها از رفراندم میشود، چه از جانب فعالین سرخوردهی دوران رفورم در ایران، و چه از جانب اپوزیسیون خارج از کشور، برداشتی با بزرگنمایی بیش از حد و خارج از توان شعار رفراندم است.
همه میدانیم که قدرت حاکمه به هیچ عنوان با رفراندم کنار نخواهد آمد، یعنی به اجرا درآوردن رفراندم با اهداف کنونی عملا" غیر ممکن است. بنابراین این نوع درشت انگاری اگر زیانی به اعتمادسازی و جذب نیرو برای اتحادها نرساند، لااقل از لحاظ به نتیجه رساندن و عملی کردن رفراندم و اجرای آن نیز ثمر بخش نخواهد بود.
میشود گفت که علم کردن شعار رفراندم به عنوان تبیین شرایط کنونی ایران، تعریف مناسبی است، یعنی اینکه رفراندم نقطه روشنی است که میتوان روی آن انگشت گذاشت و از آن به عنوان نقطه آغازین دورانی جدید و یا دوران گذار نگاه کرد.
تصور اینکه رفراندم، خود یک دوران است و یا اینکه رفراندم یک جنبش اجتماعی است که با تمام ساز و کارهای مردمی ، اجتماعی و نیروهای سیاسی ـ اجرایی خویش در داخل ایران و یا در نهادهای قدرتمند حاکمیت مانند قوههای قضاییه ، اجراییه و مقننه، سالهای متمادی می تواند قدرت حاکمه را تحت تأثیر خود قرار دهد و به چالش بکشد ( چه به شیوهی براندازانه، چه به شیوهی توافق دو طرفه ) یک اشتباه نامسئولانه است.
پس از برافراشتن شعار زیبای رفراندم، ظرافت هدف آن در هیاهوی مشاجرهی عجولانه و ناامیدوارانهی وضعیت سیاسی فعلی، تار و تقریبا" ناپیدا است.
به نظر من طرح شعار رفراندم برای بیرون آمدن از بن بست فعلی برای مبارزین و فعالان سیاسی و اجتماعی ایران هم از لحاظ روانی و هم از لحاظ راهکار، میدان را خالی نگذاشت و جانی تازه به کالبد خسته وضعیت موجود بخشید و این موضوع یکی از نقاط برجستهی طرح پیشنهادی است که توجه همگان را بر انگیخت و به خود جلب نمود.
تبدیل به یک گفتمان ملی یکی از ظریفترین و بهترین استراتژی هایی است که تا به حال از آن برداشت شده است، چرا که میتوان پس از جمع آوری افکار و اتحاد عمل بین نیروها، در نهایت حتی از به اجرا درآوردن آن در زمان مشخص و شرایط فعلی صرف نظر نمود و آن را موقتا" پس گرفت و مثلا" آن را به بعدها موکول نمود. که در چنین نگرشی نه تنها اجرا نشدن سریع آن حتی شکست محسوب نمی شود بلکه ابزار را از ما نمی گیرد و هر لحظه میتوان در لحظههای کلیدی آن را رو نمود.بنابراین طرح شعار رفراندم نقطه و گوشه کوچکی از شروع پروسه و دوران بزرگ بعد از اصلاحات است که هنوز پیشاروی ما قرار دارد. بنابراین یکی از اهداف ما باید سازماندهی علمی خود و قرار دادان و نهادن مسئلهی رفراندم بر سر جای اصلیش در این پروسه می باشد. و همانطور که قبلا" اشاره نمودم برجسته کردن بیش از اندازهی رفراندم و مطلق نگری به آن به عنوان ابزاری قدرتمند و مؤثر و نهایی، ضربههایی را به کل دورهی در حال زایش خواهد زد. پس باید از برخورد تعصبی و تند ،، رفراندم و دیگر هیچ ،، پرهیز نمود. ( نقطه تشابه طرح هخا با طرح رفراندم ). رفراندم جهت حفظ اتحاد باید سالم نگاه داشته شود و نباید با مقیاس اجرایی آن در زمان مشخص ( که اکنون بیشتر نگاهها به این سمت متمرکز است ) به ماهیت قوی و معتبر و زیبای آن ضربه برسانیم و لوث نماییم. چرا که هنوز طرح رفراندم با مشکلات جدی و فراوانی رو به رو است. از قبیل قدرت اجرایی انجام رفراندم توسط حمایت کنندگان و ضمانت اجرایی قانون اساسی توسط آنها بعد از رفراندم، حمایت ناچیز جمعیت سی هزار نفری از جمعیت عظیم هشتاد میلیون نفری ایران، نقایص و ضعف ها در
فرهاد نعمت پور
اگرچه جنبش اصلاحات دینی در ایران در سالهای اخیر با شکست مواجه شد، اما خارج از انصاف است که شعار رفراندم را با آن همتراز قرار بدهیم، و رفراندم را به عنوان آلترناتیوی نو ، یا به اسم جنبش و یا روند تاریخی ، همسنگ دوران نسبتا" سنگین اصلاحات بدانیم.
درک و برداشتی که این روزها از رفراندم میشود، چه از جانب فعالین سرخوردهی دوران رفورم در ایران، و چه از جانب اپوزیسیون خارج از کشور، برداشتی با بزرگنمایی بیش از حد و خارج از توان شعار رفراندم است.
همه میدانیم که قدرت حاکمه به هیچ عنوان با رفراندم کنار نخواهد آمد، یعنی به اجرا درآوردن رفراندم با اهداف کنونی عملا" غیر ممکن است. بنابراین این نوع درشت انگاری اگر زیانی به اعتمادسازی و جذب نیرو برای اتحادها نرساند، لااقل از لحاظ به نتیجه رساندن و عملی کردن رفراندم و اجرای آن نیز ثمر بخش نخواهد بود.
میشود گفت که علم کردن شعار رفراندم به عنوان تبیین شرایط کنونی ایران، تعریف مناسبی است، یعنی اینکه رفراندم نقطه روشنی است که میتوان روی آن انگشت گذاشت و از آن به عنوان نقطه آغازین دورانی جدید و یا دوران گذار نگاه کرد.
تصور اینکه رفراندم، خود یک دوران است و یا اینکه رفراندم یک جنبش اجتماعی است که با تمام ساز و کارهای مردمی ، اجتماعی و نیروهای سیاسی ـ اجرایی خویش در داخل ایران و یا در نهادهای قدرتمند حاکمیت مانند قوههای قضاییه ، اجراییه و مقننه، سالهای متمادی می تواند قدرت حاکمه را تحت تأثیر خود قرار دهد و به چالش بکشد ( چه به شیوهی براندازانه، چه به شیوهی توافق دو طرفه ) یک اشتباه نامسئولانه است.
پس از برافراشتن شعار زیبای رفراندم، ظرافت هدف آن در هیاهوی مشاجرهی عجولانه و ناامیدوارانهی وضعیت سیاسی فعلی، تار و تقریبا" ناپیدا است.
به نظر من طرح شعار رفراندم برای بیرون آمدن از بن بست فعلی برای مبارزین و فعالان سیاسی و اجتماعی ایران هم از لحاظ روانی و هم از لحاظ راهکار، میدان را خالی نگذاشت و جانی تازه به کالبد خسته وضعیت موجود بخشید و این موضوع یکی از نقاط برجستهی طرح پیشنهادی است که توجه همگان را بر انگیخت و به خود جلب نمود.
تبدیل به یک گفتمان ملی یکی از ظریفترین و بهترین استراتژی هایی است که تا به حال از آن برداشت شده است، چرا که میتوان پس از جمع آوری افکار و اتحاد عمل بین نیروها، در نهایت حتی از به اجرا درآوردن آن در زمان مشخص و شرایط فعلی صرف نظر نمود و آن را موقتا" پس گرفت و مثلا" آن را به بعدها موکول نمود. که در چنین نگرشی نه تنها اجرا نشدن سریع آن حتی شکست محسوب نمی شود بلکه ابزار را از ما نمی گیرد و هر لحظه میتوان در لحظههای کلیدی آن را رو نمود.بنابراین طرح شعار رفراندم نقطه و گوشه کوچکی از شروع پروسه و دوران بزرگ بعد از اصلاحات است که هنوز پیشاروی ما قرار دارد. بنابراین یکی از اهداف ما باید سازماندهی علمی خود و قرار دادان و نهادن مسئلهی رفراندم بر سر جای اصلیش در این پروسه می باشد. و همانطور که قبلا" اشاره نمودم برجسته کردن بیش از اندازهی رفراندم و مطلق نگری به آن به عنوان ابزاری قدرتمند و مؤثر و نهایی، ضربههایی را به کل دورهی در حال زایش خواهد زد. پس باید از برخورد تعصبی و تند ،، رفراندم و دیگر هیچ ،، پرهیز نمود. ( نقطه تشابه طرح هخا با طرح رفراندم ). رفراندم جهت حفظ اتحاد باید سالم نگاه داشته شود و نباید با مقیاس اجرایی آن در زمان مشخص ( که اکنون بیشتر نگاهها به این سمت متمرکز است ) به ماهیت قوی و معتبر و زیبای آن ضربه برسانیم و لوث نماییم. چرا که هنوز طرح رفراندم با مشکلات جدی و فراوانی رو به رو است. از قبیل قدرت اجرایی انجام رفراندم توسط حمایت کنندگان و ضمانت اجرایی قانون اساسی توسط آنها بعد از رفراندم، حمایت ناچیز جمعیت سی هزار نفری از جمعیت عظیم هشتاد میلیون نفری ایران، نقایص و ضعف ها در
.خود بیانیه
2004
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر