۲۶.۶.۸۴

سازمانهای غیر دولتی و موانع ایجاد رشد آنها

NGO سازمانهای غير دولتی و موانع ايجاد و رشد انها

فرهاد نعمت پور

موفقيت نسبی به اصطلاح اصلاح طلبان در دوم خرداد در انتخابات رياست جمهوری و همچنين پيروزی اين جناح دركنترل مجلس، توانست بندهايي از قانون اساسی ايران را ( در هر حال ) به اجرا دراورد. به اجرا دراوردن قانون ايجاد شوراهای شهر و شوراهای دانش اموزی كه از بالا صورت گرفت، نمونه هايی است كه اميد اصلاح طلبان را در ان زمان براي زنده كردن و به اجرا دراوردن قوانين خفته تشديد نمود.
همزمان با باز شدن فضاي قانوني براي ايجاد چنين تشكلهايي از بالا و صدور دستور براي بنيان نهادن انها و برگزاري مراسم و انتخابهايي وسيع باهمراهي صدا و سيما و رسانه هاي خبري در سطح به اصطلاح ملي، جنبشهاي ديگري از پايين شكل ميگرفت. اين جنبشها اگرچه از جانب تئوريسينهاي اصلاح طلب حمايت و تبليغ شد، اما همانند شوراهاي شهر و شوراهاي دانش اموزي به حمايت قانوني كامل از انها منجر نشد. ايجاد سازمانهاي خودجوش و انتخابات داخلي انها كاملا از پايين و مردمي بوده و ريشه در جوانان و روشنفكران و طبقات مختلف مردم داشت وهيچ دخالتي از جانب ارگانهاي دولتي در تشكيل انها وجود نداشت. به عبارتي ديگر همانند شوراهاي شهر و شوراهاي دانش اموزي اجباري از جانب دولت در تشكيل نهادهاي غير دولتي وجود نداشت و هيچ گونه تبليغ و اگاه سازي نيز از جانب رسانه هاي رسمي انجام نگرفت. اين بدان معني است كه خيزش از پايين انجام گرفت و به ثبت انها در بالا ( به ثبت رساندن تشكل و نحوه همكاري با انها و … از جانب دولت ) منجر شد.
البته انجمن هايي در سازمانها و ادارات دولتي بنابر شرايط داخلي انها، از قبل ايجاد شده و مشغول فعاليت بودند، اما انها شاخه اي از سيستم اداري محسوب ميشدند. در اين گونه تشكلها، عضويت چندين نفر از اعضاي اداره يا سازمان در ان اجباري بود، و از طرف ديگر مديريت ان بر عهدة همان سازمان يا اداره بوده و بيشتر شكل نمايشي به خود ميگرفت و خط مشي از بالا دريافت مي كرد والبته اعضاء ان بدون اراده بودند. اينگونه انجمن ها منابع مالي خود را از اداره مربوطه تامين ميكرد كه بالطبع كاملا به ان وابسته ميشدند و ان را در اهداف ديكته شده هزينه ميكردند. در اين صورت در نهايت فعاليت ان به نام سازمان مربوطه تمام ميشد.
اين وابستگي به ارگانهاي دولتي و همچنين سابقه تاريخي ذهنيت مردم از دولت و حكومت، خود به خود به گريز مردم از اين گونه سازمانها منجر ميشد و هرگز توده منافع خود را در ان نمي ديد. بنابراين حتي ايجاد چنين تشكلهايي توسط دولت ضربه مخربي بر تفكرو وجود سازمانهاي غير دولتي و مردمي ميزد. تجربه نشان داد كه اعضاء سازمانهاي غير دولتي، بيشتر دانشجويان، فارغ التحصيلان و دانش اموزان بودند و انگونه كه مي بايست نتوانست در اقشار ديگر مردم نفوذ كند.به خصوص اگر همكاري ارگانهاي دولتي با سازمانهاي غير دولتي مردمي، در حوزه عمليات و فعاليت انها ديده ميشد، ديگر مردم همانند ارگاني دولتي بدان مي نگريستند و بسيار با احتياط به ان نزديك مي شدند. بنابراين فرهنگ استبداد زدگي از پايين بسيار ريشه دار و يكي از عوامل بازدارنده حضور مردم در فعاليتهاي اجتماعي بود.
در اينجا مشكلات و موانعي را كه سازمانهاي غير دولتي و مردمي با ان دست به گريبان بودند به شيوة زير مشخص ميكنم
مشخص نبودن اداره يا سازمان دولتي مربوطه براي ثبت قانونی --

طولاني شدن زمان و خسته كردن افراد درخواست كننده در دريافت جوابيه اجازه فعاليت و ثبت انجمن ها. --

ایراد گرفتن مكرر از اساسنامه تدوين شده توسط افراد موسس --

مقاومت و مخالفت نشان دادن سازمان هاي دولتي موازي، با اهداف انجمن هاي متقاضي تاسيس. --

اگر چه اصلاح طلبان در مجلس در اكثريت قرار داشتند اما جناح محافظه كار و طرفداران انها در تمام ادارات و سازمانها مشغول كار بودند و قدرت اجرايي در اختيار انها قرار داشت، به همين علت موانع اجرايي در ثبت انجمن ها به قوت خود باقي ماند و در عمل تغييراتي در سيستم اداري ديده نمي شد.
بعضي اوقات رياست فرمانداري كه مستقيما از مركز انتخاب ميشدند، در بعضي از شهرها، ميتوانست كمكهايي به اين انجمن ها بكند، همانند كمكهاي مالي، حمل و نقل و غيره.كه البته هيچگاه اين كمكها چنان نبود كه بعد فعاليتها را برجسته كند.
با شكست پروژه رفورميسم در سال هاي اخير ( حداقل در نوع دوم خردادي ان و رفورميسم ديني ) و از دست دادن كرسي هاي قدرت چه در مجلس و چه در سازمانها و ادارات، تفكري سرخورده اميخته با ياس در ميان جوانان غالب گشته، كه به نوعي انها اراده خود را در بازسازي جامعه و تاثيرگذاري بر ان را بي تاثير مي بينند.اين پديده به نوبه خود از حضور و شركت فعالانه مردم در سازمانهاي غير دولتي به ميزان قابل ملاحظه اي كاسته، تا حدي كه از اين سازمانها جز اسمي باقي نمانده و مردم بيشتر در لاك تنهايي خود فرو رفته اند. و البته اين به مفهوم نابودي اين تشكلها نيست و شايد سكوتي باشد در دوراني گذرا و عاري از اميد.
2004

هیچ نظری موجود نیست: